دراین ملک که خصومت زده بر ریشه ی آن دگر از عشق مگویید! سخن عشق سراب است ،سراب عزّت و فهم و شعور، همه رنج است وعذاب است ،عذاب مردی و عدل و شرف ،همه از ریشه خراب است ،خراب ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
خواهد آمد آن مرد روزی با کوله ای پر ز سیب های درشت کودک پیر را با مهربانی میگیرد به پشت باغ چشم ها را هرس خواهد کرد و خواب را از چشم های حریص خواهد چید ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
نه چادر نشانه ی ایمان الهی ست! و نه عریان شدن، نشانه ی تمدن، و آزادی انسانی ست! Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان واعتراض , ...ادامه مطلب
اگر این شب های بی مهتاب و طولانی پایان نپذیرد و صبح سحر فرا نرسد؛ و همچنان،خروس ها از خواندن آفتاب باز مانند اگر خزندگان ، از پرواز کبوترهای سپید بر پهنۀ آسمانِ آزاد همچنان ممانعت ورزند، اگر مشعل ها, ...ادامه مطلب
چشمان تو زیباست رنگش به رنگ خورشید یا که به رنگ دریا شاید به رنگ رؤیاست! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دلم می سوزد دلم می سوزد برای کادرهای درمانی،مبارزینِ آسمانیِ این بلای زمینی! که تهی از ابتدایی ترین ملزومات ایمنی باید در مقابل ویروسی ناشناخته،جان درکف نهاده، و از مردمی که بی مبالات اند و ناسپاس ، , ...ادامه مطلب
ناممکن ، ناممکن است هر چیزی ممکن است! از ناهمبستگی ها مگویید . که برغم همۀ ناهمبستگی ها، ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
امروز یا فردا فریادی در راه است فریادی که خواهد شکست، صلابت سکوت و صراحت سکون ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
حقیقت یک انسان،در سرزمین تولدش نیست بلکه در قلب او در وجدان نهفته در وجود او و در قلب دوستداران راستین اوست! Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض, ...ادامه مطلب
اگر میخواهی به صداقت و پاکی ، و یا رذالت و ناپاکی خودت واقف شوی، ببین چگونه مردم را قبل از شناخت،با پیش داوریهایت ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
شبانِ ظلمت آباد سردِ سرد است زمین سرد آسمان سرد ضریح و بقعه ی ایمان همه سرد. سیاهی مردمِ چشمها ز برفِ بی امان سرد. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
آخه این چه فرهنگ دینی است که: به مردم بدی میکنیم اما طلب بخشش را از خدا داریم و حتی از یک عذر خواهی و به اصطلاح حلالیت ساده دریغ میکنیم! بعضی آنقدر خود خواه و متکبر و احمقند که نمی دانند ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
اندکی آرام باش! من تو را زین بوم که پر سهو و خطا ست به دیاری خالی از جرم و گناه به دیاری که همه مردم آن خاشع و افتاده چو خاک مهربان اند و صمیمی، همه اندیشه ی پاک ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
می دانم...روزی نه چندان دور خورشید-خواهد برخاست از جبر خواب پرفروز و پرغرور! می دانم...روزی نه چندان دور ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
به لب آورده دریا کف، خشمگین به ساحلْ می زند مشت از رهِ کین که برخاست باید از ذلّتْ نشستن برای حفظ خود،خود را شکستن ادامه مطلب, ...ادامه مطلب