انسانِ گرفتار استسقاء عطشِ پایان ناپذیرِ خواستن و دلبستن! به امید وفورْ ... لذت بردن. و سپس، اندک اندک گُسستن محتومْ - و رنج بردن لذّت داشتنِ فرزند و شهود بر مرگش لذتِ دل در گرو محبوبی نهادن ، و, ...ادامه مطلب
گر که باور بکنی یا نکنی من بدون تو دلم میگیرد! در هوایی که نفسهای تو نیست نفسم میگیرد! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
در دل انسان بسی ویرانه هاست گنجها را در ویرانه ها باید که جست Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض, ...ادامه مطلب
اکثر قهرها به پشیمانی ختم خواهد شد و باید مراقب باشی که مبادا جای خالی تو را ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
حتی زندگی در روزهای خوش گذشته به زندگی امروز تو درد و انرژی منفی میدهد! Mohammad-erfan.mihanblog.com [email protected] عرفان و اعتراض, ...ادامه مطلب
ای عشق دل انگیزم خواهم که از این شهر تبه بگریزم آکنده شوم ز هر چه مهربانی هست خواهم که به آغوش تو در آویزم Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض, ...ادامه مطلب
چه خوب است با هم بودن و هر روز را چنان با هم مهربان و صمیمی بودن که گویی آخرین روز دیدار ماست. و بر این باور بودن که، روزی دیر یا زود ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
از اویی که دوستش دارم، هرگز نخواهم پرسید: قبل از دیروزی که با من آشنا شد چه رازها و اسراری پشت سر او پنهان است من تنها او را می بینم،که امروز دلباخته اویم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
اگر انسان, بودیم. جنگ نبود .قحطی و فقر و فحشاء تبعیض و تفرقه نبود. تنها اگر اندکی مهربان بودیم، این همه جور و ستم، ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
شب تنهائیم درد و فغان بود مرا زان درد جانسوز قصد جان بود چه دردی داشتم از حقد روانسوز حسودان که آغاز بی سرانجام بود و انجام بیکران بود Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض, ...ادامه مطلب
میدانم دیگر کسی مرا به میهمانی عشق و مهربانی نخواهد برد ! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
دل انسان بزرگتر از جهان هستی ست آنچه انسان را کوچک و حقیر و ذلیل میکند ذهنیات اوست ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
آرزو دارم ازین شهرِ پر از رنج و پراز درد و شلوغ همه جا پوسیده از نفرت وکینه حسد و مکر و دروغ بپرم ! ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
کوچه های شب پر تب -از غم و اندوه و درد آسمان ،دریا و ساقی - میِ نابِ رواقی رنگشان زار است و زرد ! ادامه مطلب,محمدکدخداییعرفان ...ادامه مطلب
حال که بنابودی جهان وجهانیان کمر بسته ایم و ناآگاهانه ، درد ورنج هایمان را خشم وکینه ودشمنی هایمان را نفس وحرص و هوس هایمان را می پرستیم ، از نور وسپیده ی سحر هراسانیم و شبان و شب پرستان را بتان و بت پرستان را پرستندگانیم ، قبل از آنکه دنیا فرو پذیرد .... می خواهیم بیدار شده ، و به آرزوها وآمالِ به جبر خفته مان ، بی هیچ ترس و هراسی برسیم ! قبل از آنکه دنیا بدست دنیا م,سامسون,ودلیله,پرواز,باعرفان,شعرمحمدکدخداییعرفان ...ادامه مطلب