افزایش باید داد؛ نطفه مرگی را به امید کاهش رنجِ بَرده گی و تحدیدِ دردِ بنده گی انسان، در محضر کوردل پیشوایانِ زمینیِ مدعی آسمان ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
در این خرما پزان گرمای تابستان ، هوا سرد است و بورانی در این شب های ویرانی و این سرمای سردتر از حضور مرگ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
ما در این کشتی در این بوران - دراین توفان مرگزا در خفاییم خدا نیستیم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
در قمار بردگی و زندگی من همیشه زندگی را به پوچی و عبث میباختم ! از خوشی و لذت و حال و هوس جامه های بس گران،در ذهنِ خویش میبافتم ! عمر ،بیهوده گذشت و جوانی مفت بر باد رفت علّت و پیری آمد،چهره ام شد پرچروک و زشت و زفت اینک ، مرگ بر در خانه عمرِ هدرم بیتوته کرده ! بر این خاکِ سیاه و سست و بی توشه نشسته ، همچو بازی به صید جان گنجشکِ نحیفی سایه کرده! محمد کدخدایی(عرفان) Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض ,شاهین,مرگ,حسرتمحمد,کدخداییعرفان ...ادامه مطلب
زندگی می گذرد همچنانِ سایه های مردمان ،در خیابانی شلوغ بر دیوار ! زندگی می گذرد ، عبث و بیهوده همچنانِ حلقه های دود خاکستری یک سیگار ! زندگی باید کرد ، قبل از آنکه همه ی راه عبور بسته شود تا که فردا نیاید حسرت ، از برای تپش یک دیدار ! محمد کدخدایی(عرفان) Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan., ...ادامه مطلب
گفتگو با مرگ! (سخن کوتاه) به مرگ میگویم : این عمر من است چرا به شتاب می بری ؟ میگوید: دیروز این عمر از آن تو بود ، قدرش را ندانسته و برای از کف دادنش شتاب داشتی . و امروز از آن من است و برای بردنش شتاب دارم ! محمد کدخدایی(عرفان) Mohammad-erfan.mihanblog.com Sheroerfan.blog.ir عرفان و اعتراض , ...ادامه مطلب
عصیان مرگبار سکوت ! Deadly revolt! (protest) Poetry: Mohammad Kadkhodaie آنجا که تسلیم و آرامش وسکوت بنا به فرمان پول و زور و حمایت معبد ! در تملیک زورمندان زمین قرار میگیرد ؛ ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
سوزمرگبار! Deadly cold نفس درسینه هامان حبس کردیم ازآن لحظه که وجدان را فدای زرکردیم! بجای دل سپردن،سرسپردیم بجای زندگی کردن ،مردیم بجای صلح وعشق ودوستی، ادامه مطلب, ...ادامه مطلب